Friday, June 14, 2013

3/15,SEYD HOSSEIN MIRKAZEMI:MY CITY GORGAN

خاله قلنبو ،خانه اش نزدیک امام زاده بی بی هور و بی بی نور وصل  قونسو لگری روس بود . او چادر شب به کمر از کوچه های سنگفرشی محله ی باغ شاه ،نعلبندان ،،پا سرو و باد دوشنبه ای وسر پیر می رسید به محله ی دباغان
خانه ی مادر بزرگ من ،گرگان با چهار محله ی دیگر سبزه مشهد ،میدان ، در بنو، میر کریم و میخچه گران ،وجب در وجبی بود و سر شا ر از عطر نارنج و باغ های شفتالو، انار ،انجیر و یک سبزی بزرگ با نام جنگل را وی می گوید  :"القصه، استرآباد ،نام شد.ابادگرش استر،زنی صاحب جمال،زوجه ی اردشیر بود.شاهنامه هم می گوید ،گرگین میلاد بنایش کرد .لفظ مرکب از دو کلمه استر و آباد ،استر مخفف استاره به معنی ستاره و آباد هم عمارت
باغش غش خاله قلنبو و خاله ستون،راوی را شناختم.هنوز از آن روزگار،راوی برای من به شکل غش غش خنده معنی می دهد .راوی می گوید : "مسجد جامع واقع در بازار چه ی نعلبندان شهر است ،با مناره های دوره ی سلجوقی و
کتیبه
های با خط کوفی "
خاله ستون از تقدیرش می گفت. از قسمتش می دید که در میان ترکمن ها زندگی می کند .چه قدر خوب ترکی صحبت می کرد .ترکمن ها را آشنا می نامید. می گوید :" دژ مبارک اباد ترکمن نشین پس از صفویان اق قلعه نام گرفت.در زمان پهلوی ،پهلویدژ خوانده شد.اکنون با نام آق قلعه در شمال گرگان افتاده است .رود گرگان از آن جا می گذرد .پنجشنبه بازارش حرف عا م است با رد پای سد قزل الان  و جاده ی ابریشم در این حوالی .شهر استر اباد با برج و بارو و خندق ، چهار دروازه داشت.
دروازه ی پشت بطام ،دروازه ی فوجرد ،دروازه ی مازندران و دروازه ی چهل دختر .با دو رشته .قنات . قنات آب سر خواجه معروف به چهل دختر،دیگر رشته قناتی که از وسط شهر می گذرد و در محله ی سر چشمه ظاهر می شود ،تجار استرآباد با یموت ترکمن داد و ستد دارند."
راوی می گوید:"تکانه از نام آغاز شد .استر اباد در سال ١٣١٦ شمسی به نام گرگان نامیده شد .گرگان صاحب
فلکه ی مدور و چهار خیابان شد .خانه ها در مسیر شهریت تخریب گردید . ساختمان های شهربانی،دادگستری،بانک ملی و دارایی بنا شد.درب خانه ی قاجاری با ساختمان های کلاه فرنگی.آقا محمد خانی و عباس خانی سر جایش بود.واحد های قشون و دیوان سالاری اداری و نظامی مستقر شد.آب انبار ها،سردابه ها ، لامپ ها،
چراغ موشی ها،سفالپوش ها ،چنار های محله ی سر چشمه،سر پیر و سبز ه مشهد وجود دا شت .بازار چه های قیصری، ها و نعلبندان  پر رونق بود ."
شمار جمعیت شهرستان گرگان  در سال ١٣٣٥ شمسی به ١٨٩٢٤٧   و نسبت به نفوس شهرستان عباس ابا د پس از
طی ٦٠ سال به پنج برابر رسید . لامپا ها خاموش  شد . تیر های چراغ برق نصب  گردید .آسفالت شد.اولین تاکسی در جوار درشکه ها خیابان نوردی داشت. ماشین،گواهی نامه رانندگی و سرعت آورد .ساختمان های نو احداث  شد .پوشش لباس طبق مدل جورنال ها بود .آموزشگاه ابتدایی ،دبیرستان دخترانه،پسرانه تاسیس گردید.اگر در گرگان از قبل ناشناخته یی می خواست متولد شود،مثل شهری در دل شهر استرآباد.زایمان انجام شده بود.گرگان پوست ترکاند.کوی های جدید ظاهر شدند.
راوی می گوید:"گرگان موزه مردم شناسی از مهاجران استان سیستان و بلوچستان،مازندران،سمنان،خراسان،آذربایجانشرقی و افغانستان شد.بلوکات هفت و نیم واحدش به صد و هفتاد و نه قریه  در سال  ١٢٧٩شمسی به ده واحد تابعه بندر شاه،پهلویدژ،حومه استرآباد،حومه ی سدن،علی اباد،کردکوی،حومه ی کوهپایه،بندر گاز،گومیشان،و حومه ی ملک با ٥٤٢ واحد روستا در سال ١٣٥٤ شمسی فزونی یافت.در حد فاصل ٧٥ سال تعداد واحد های جمعیت اش سه برابر گردید."
توسعه ی مرحله ی جدید نیاز به مرز های تازه یی داشت و با حذف زمین های زراعی شهرک های جدیدی متولد شد.جمعیت شهر گرگان با ٩٤٩٩٣ نفر در سال ١٣٥٥ شمسی به ١٥٤٤٣٨ نفر به سال ١٣٦٥ شمسی افزون شد و رشد ٤/٩٦ در صد را دارا شد.جمعیت شهرستان گرگان به سال ١٣٥٥،به ٢٣٠٨٤٣نفر در سال ١٣٣٥ و در سال ١٣٦٥  به ٣٥٣٨٤٣ با رشد ٤/٣٨ در صد رسید.این در حالی است  که بخش  های  تابعه بندر گز،گمش دفه  بندر ترکمن ،کردکوی،علی اباد بنا به تشکیلات جدید پس از انقلاب مستقل  و فقط روستاهای حومه مرکزی و بخش اق قلعه منتسب  ماند و سر انجام سر کوه پیکر گرگان به جنگل و راه نهار خوران سابیده،دست های  و یسارش به روی روستاهای انجیر آب و جالین و دو پای انتف دارش به سوی دشت ترکمن،مجاور روستای امیرآباد لمیده است..در این اندامواره ی سنگین آپارتمان سازی چون رویش قارچ بر پا ست . گرگان به جای چهار فصل ،دو فصل برگ ریزان و برگ سبزان دارد . از تپه ی سوگله معروف به هزار پیچ ، شهر و آدم ها انگار شوق و عشق یکدیگرند.پنبه زاران که شهر با نامش به طلای سفید می خواست نامی شود . گندم زاران و کرت های شالی زاران که بیشتر به تخته های شکسته ی اینه ای می نماید و آن تپه های باستانی که جا جا در شمال نشسته اند .
هوا ابری است .قطره های باران می زند. آپارتمان آشنایم را پیدا می کنم . گل های آپارتمانی را از همین جا شفاف می بینم .
رخت طبقه ی دوم بر روی بند به چلیپایی می ماند .خاله قلنبه سپری شد.خانه اش را جزو  اثا ر میراث فرهنگی ثبت کرده اند .بیشتر خانه های محله ی سر چشمه ، میدان،دوشنبه ای،دربنو،باغ پلنگ،و میرکریم با بافت درونی،برونی،پنجه های کشویی،مشبک و بالکن،میراث فرهنگی اند.دیدن دارد رمز و راز آفرینش آدم های که از کوزه آب می خوردند.حالا گرگان با هیات جدیدش عمودی به نظر می رسد ،نه شکل مسته قدیم.شهر غرق در سیمان و ماشین هاست..باز نگاهی به شهرم می اندازم.از انرژ ی سرشار است.می خواهم معنایی در یابم.نامی می خوانی ای شهر !گرگان گلستان شده است
حسین میرکاظمی
...  

No comments:

Post a Comment