موج سوم به مثابه ققنوسی از خاکستر حرکت ها و زمان سر بر آورد ، زما نه یی که شعر امروز حتا از جانب شاعران و آفرینندگان نیز مورد بی مهری بود.زیرا آنان بیشتر با جه طلبی های سیاسی و اجتماعی شان سر گرم بودند و یا به تجارت در ایران و خارج می پرداختند و سال ها از شعر به دور بودند و اگر هشدار ها ,یاد دشت ها و معرفی ها و تلنگر های ان روز من نبود امروز این سا ن خود را یکه تاز میدان نمی پنداشتند یا
نقش امامزاده خاموشان را برای زایران مشوش و مغشوش شان بازی نمی کردند
در شعر موج سوم گفتیم که تکانه ی جنگ و انقلاب به ذهن و زبان تازه در تجربه و بیان تازه به تصویر و ایجاز در می اید و حرکتی تازه را در شعر معاصر ایران پدید می آورد که خود حرکت هایی تازه را به دنبال دارد و موجب تحول و نو آوری در شعر دهه ی شصت و دهه های پسا شصت و پسا نیمایی می شود که سالیانی دچار توقف بود یا بدان توجه نمی شد
برگ ٤/١٨ و ٤/١٥
٢٠٠٥/١٣٧٤
.
٢
در موج سوم ،شعر به عنوان بیان تصویر به ایجاز تعریف شده است و همان گونه که اشاره شد در پسزمینه انقلاب و جنگ می تپد وجریان مدام دارد .این ها را در ان زمان آتشی شا ید بیشتر و ازا د و تمیمی هم به شکلی نیو کلاسیک دریافتند .بیژن جلالی و مفتون امینی در پی امضای مانیفست ان بودند و صالحی فهرست بلندی درست کرد که در همان موقع هم نام شاعران بسیاری را در ان گنجاند و باباچاهی نیز به طور ضمنی با ان موافقت کرد اما بعد برخی مخالفت های خود را با موج سوم بیان دشت و شاعران جوانتری هم بودند که این بحث ها را در قلم و قدم دنبال کردند
برگ ٤/٣
پس از دو مقاله ی دنیای سخن تهران در سال ١٣٦٦ که جدا گانه آمده است *
** مصاحبه ی مفصل کتاب فصل گرگان با من همراه نمونه ی اثا رموج سوم در تابستان ١٣٦٩ به چاپ رسید
... موج سوم ،شعر انقلاب است که از سال ١٣٥٧ پا گرفته و ریشه در شعر معاصر ایران قبل از ان تاریخ دارد بدین معنی که منشا وجودی ان دو حرکت عظیم و دو رویداد تاریخی و اجتماعی ده سال اخیر -و نه لزوما دهه ی ٦٠ و منحصر به ان یعنی انقلاب و جنگ است .ریشه های موج سوم از شعر مشروطیت آغاز می شود که شعر پدیده های تازه ی اجتماعی با زبان و قالب کهنه است .آنگاه شعر نیمایی که انقلابی در شعر فارسی به راه انداخت ،و شعر پسا نیمایی که مکمل انقلاب شعر نیمایی و همسایه ،همزاد و همدوش ان بود تا سال ١٣٣٢. و این موج اول شعر معاصر ایران به حساب آورده شده است .نیما فرزند دوران بیداری و هرج و مرج سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی بود که انقلاب شعر معاصر را به صورت موج اول بوجود آورد .او غیر از برداشتن زنگ قافیه،نحوه ی نگرش تازه را به هستی متداول کرد .
شعر دهه ٤٠ در سال های پیش و پس از ان در سال های نزدیک به دهه ی ٤٠ یعنی در سال های اختناق دهه ی ٣٠،و سالهای نزدیک به ی ٤٠ از دهه ی ٥٠ ، یا در طی بیش از دو دهه یا همان رقم بیست و پنج سال آشنا ،به سمبولیزم پناه برد که این را می توان موج دوم شعر معاصر خواند .
پس از ان حرکت شعر معاصر به دو گونه رخ نمود :
یکی شعری با لحن تند و صریح و آشکار و عصبی اجتماعی و سیاسی ، و دیگری شعری که به لحظه های ناب با کلامی مجرد می پرداخت و تجربه های روزانه را کوشش داشت به شکل تجربه مانا در آورد و در موج نو ،و شعر حجم و بعد ها در موج ناب به نمونه هایی از ان بر می خوریم ...
شعر سیاسی از سال ١٣٥٧ تا آغاز دهه ی ٦٠ با شور بیشتری به زندگی خود ادامه داد.بنگرید به مجموعه مقالاتم درروزنامه بامداد،با عنوان شعر شهادت است و کتاب شعر شهادت است ١٣٦٠...که تنها نماینده ی شعر ان دوران مانده است.
ارتباط شاعر و مخاطب به ظاهر قطع می شود پس از سال ١٣٦٠
نشریات ادبی یا کارشان به تعطیل می کشد و یا ان ها که می مانند کمتر به شعر امروز می پردازند و تجربه و تفنن در قالب های کهن را ترجیح می دهند .دفتر های شعر کمتر چاپ می شود اما ارتباط مستقیم با این شعر ها و بعد ها چاپ ان ها خاصه در دنیای سخن ، مفید،آدینه،کتاب سخن ،نقش قلم، ،کا ده ،این حرکت خود را بیش تر نشان می دهد و این ها محرک نوشتن همان مقالات : موج سوم در شعر معاصر ایران ...و شعر ایجاز می شود که آب در خوابگاه مورچگان می ریزد...
فرامرزسلیمانی
در پاسخ حسین میرکاظمی،فصل گرگان،تابستان ١٣٦٩،برگه های٣ ٦ و ٣٧
٣
٣
در بیان تصویر به ایجاز که تعریف شعر در موج سوم است ، در این تمثیل تصویر به ایجاز جان می گیرد .زبان جان که جان زبان است و زنده است و می تپد و گذشته را به راه می برد و آن زمان من آن را به صورت تعریف
تازه یی به شعر ارایه دادم که همان بیان تصویر به ایجاز بود .
این تصویر و ایماژ و ایجاز شاید در اصل هم یک کلمه بوده است .و همان کلمه از جهان ایرانی آریایی و زبان سانسکریت به فارسی و عربی و فرانسه و انگلیسی و مانند آن رفته است ...اما ایجاز ،اشباع اشیاء است و اکمال خیال.
اما نشانه هایش هم هست ، در هزار و یکشب مثلن و فکر می کنم دون کیشو ت سر وانتس شیطان اسپانیایی به آن نزدیک تر شده تا همه ی کارهایی که ما به فارسی می خوانیم ...
... اما روستاییان مان با طبری خوانی = تبری خوانی و امیری و شروه خوانی و بابا خوانی و مانند آن در ذهن و دلشان دارند نیما ی یوش یا آتشی دشتستان را هم تحت تاثیر می گیرند و تامل و آفرینش را ارج می گذارند
برگ ٤/١٠ و ٤/١١
.
...ایجاز مشخصه اصلی شعر موج سوم است ولی تنها مشخصه ی آن نیست .نو زایی و نوگرایی در ایجاز،تصویر و خیال،زبان و اندیشه و ایهام خود را نشان می دهد .
فرامرز سلیمانی در پاسخ به حسین میرکاظمی،
فصل گرگان،تابستان ١٣٦٩،برگ ٣٨
٤
No comments:
Post a Comment