Monday, February 24, 2014

moj6/3/5:UNPUBLISHED INTERVIEW-PART5

موج سوم در شعر معاصر ایران- بخش ٥
...
ناقدی دیگر کوشش در تشابه و تعمد در تصویر و واقعیت در شعر موج سوم و ریشه های آن می کند . و این ها همه بر حق است .این مثال های بی تمثال و غیر آن تنها به خاطر آنست که نزدیکی ,همسایه گی ها و یا حتا شباهت های ناگزیر این بحث ها و شعر شاعران مورد مثال آنان را به یکدیگر یاد آوری کند و این که حرکت ها و موج ها همانند خیزش ها و جنبش های اجتماعی هر یک در پی آن دیگری می آیند و در پی پیوندی استوار با یکدیگرند و سلسله و زنجیر عشق در ابدیت آنان دوام دارد و بحث و جدل ها هم 
در شعر موج سوم گفتیم که تکانه ی انقلاب و جنگ به ذهن و زبان اذه در تجربه و بیان تازه به تصویر و ایجاز در می آید و حرکتی تازه را در شعر معاصر ایران پدید می آورد که حرکت های تازه یی را به دنبال دارد و همین موجب تحول و نوآوری در شعر دهه ی شصت و دهه های پسا شصت و پسا نیمایی می شود که سالیانی دچار توقف و تاخیر شده بود و بدان توجه نمی شد اما موج سوم دو باره این گفتمان را بر انگیخت 
برخیاز شاعران و ناقدان معاصر که در اصول با موج سوم اختلافاتی داشتند هنوز حتا در بیانی دیگر اما به شدت متاثر از ان بودنداینان هنوز این تاثیر را در کار هاشان دنبال می کنند و رگه های دهه ی شصت را که میراث بر موج ها و حرکت های نوین شعر ایران است در شعرشان دارند و این تاثیر و تاثر در عین انکار های ی بلاتصور و پس زدن های بلا تعقل البته خود یکی از سنت های شهری و ادبی ایران است که در فرهنگ های دیگر هم نظیر کامی ندارد 
شعر سید علی صالحی واژه سده گرایی را در من سوم می گسترد برخی ادعاهای او ناشی از نه آشناییش با 
مباحث نظری و سر در گمی های ذهنی و کپی برداری های همیشه گی اوست .او اما هنوز از جنب و جوش های موج ناب و موج سوم آبشخور و بهره دارد بی آن که گرایش های تازه ی تصویر و خیال را به کار گیرد و بیشتر تمایل به باز سرایی باز سروده ها و دنباله روی پوپولیستی نشان می دهد .
در دهه ی شصت پس از یک دوره ی سکوت نسبی است که شعر آتشی زیر تاثیر موج سوم و شعر  ناب و جوان متحول و بار آور می شود و از گوشه های دور انزوا به در می آید 
تحول در این دوره شعر های سپانلو و به ویژه شعر های تهران او را که فضای کتاب آواز های ایرانی مرا در تصویر ها و تمثیل هایش دارد , ادامه ی فضاهای شعر دهه ی شصت و موج سوم است تا همانند احمدی ها شعر 
محافظه کا رانه اش راهی تازه بگشاید .احمدی البته آن مشکل زبان کلاسیک و التقاطی و معرب سپانلو را ندارد و با تکیه بر تجربه های دوردست موج نویی و شاعرانی ازقبیل هوشنگ بادیه نشین به موج سوم نزدیک تر می شود .در این سالیان زنده یاد بیژن جلالی و همچنین مفتون امینی که برای امضای مانیفست موج سوم اظهار آمادگی می کردند و ذهن جوان آنان همیشه مرا به شگفتی می آورد از این حرکت بهره بردند و شعر شان و تفکر شعر ی شان دچار تکانه های تازه شد . در کتاب من شاپور بنیاد همیشه شاعر موج سوم و شاعر فرا موج سوم و فرا نیمایی بوده است .به دیگران هم در همین هزار و اندی مقاله و خورده مقاله و یاد دشت و نقد و نظر و بر رسی و اشاره و مانند آنها  پرداخته ام که به هر تقدیر از نظر ناقدان دور نمی ما ند 
...رویا گر انسان را نقش می زند و نقشی آن سان بر هستی می نهاد که جهان یکسر دگر گون می شود .او به آن چه هست قنات نمی کند .گستره ی انتظاراتش تا کهکشان می رود و آتش آغاز پیدایی ی روشنایی ست که رویای او ...به تمامی روشنست . او به کشف راز کیمیای نور در نهایت تاریکی رسیده است . رویآگر از سر زمین خیال گذشته است .اقلیم اندیشه را پشت سر گذاشته است اکنون او عریان و ناب در برابر جهان نشسته است و به عریانی ی آن کوشش دارد تا مرز تن ها از میان رود و جهان یگانه شود به لحظه یی . و زمان از آن اوست .تندیس زمان به دستان جادویی رویا گر ساخته می شود 
فرامرز سلیمانی: بخشی از مقاله ی موج سوم در شعر معاصر ایران
آن هستی متناقض و پیچیده ی مورد اشاره ی مختاری و یا ذهنیت متناقض انقلابی و جنگی مورد اشاره ی شعر موج سوم و شعر دهه ی شصت و موج نو و شعر حجم و موج ناب و شعر عشق و مانند اینها را باید در تامل و بردباری برای همان ژ رفکاوی تناقض ها و ناهمگونبندی ها و نا متعادل ها و بهران های جهان بیرون و درون طرح کرد . این تامل هم کوششی جمعی و گروهی , و  هم کارکردی فردی و شخصی را در بر دارد .
من فکر می کنم نیما هم اگر در این بیست سی سال اخیر می زیست باز هم به دور از فشار فضای قدرت و تکتازی
به همان تامل ذهنی و اندیشگی می نشست که بخشی از هویت نیمایی و فلسفه ی نیمااییزم شده است . همان خلوتی که گفت شعر را تطهیر می کند - و چه خوش گفت - پس در این شناخت می توان در متن شتاب و تعلیق و ملغمه ی
سو تفاهم و تفاهم زیست اما در ارایه ی دستاورد های نو جویانه و نو آورانه و نو گرایانه و مدرن در قاموس رمبویی
و جست و جوی تاثیر و تاثر های آن در شعر و ادبیات و هنر های معاصر مان شتابی در کار نیست و قضاوت همگانی را می توان به تاریخ واگذاشت یعنی که تاریخ را به قضاوت گمارد .حالا البته ما خود تاریخ هستیم و در این قضاوت تاریخی و دست کم از دید گاههای پسا نیمایی که می بینیم آتشی و هم حقوقی و حتا در رده های پایین تر بابا چاهی و شاید شمس هم و نیز به ویژه مفتون امینی با ذهنیت ها و تجربه های کلاسیک و نیمه کلاسیک وامدار حرکت های جوان موج سوم و پسا شصت هستند و شعر مانی و شعر باز نشسته ی فلکی و خل بی شمار دیگر در درون و خارج حتا اگر هم آن را عنوان نکنند و یا مخالفت ورزند . از غزه ی اتفاق آن ها را که در ایران و خارج دیدم با موج سوم مخالفت می ورزند بیشتر از این حرکت و جنبش و انقلاب و دگرگونی بهره بردند و گر نه ناگهان به پله های جادویی رگه های نامریی آفرینش بدین آسانی نمی رسیدند شاعرانی مثل رضا مقصدی که سه چهار دهه است همان حرف های همیشگی را تکرار می کنند و ماست خودشان را می خورند در حقیقت بیشتر خاموشی گزیدند و گویی زمان در ذهن زنگ زده شان متوقف شده است .این توقف مرگبار را در فریاد های دیگر هم می توان دید و ما این جا بیشتر کوشش داریم که آفرینش ها را در آن هستی متناقض و پیچیده نشان دهیم و فهرست آفرینندگان را یاد آوریم و شما هم لابد در این را با من همراهید .و من در این جا می خواهم حرف هایم را با یکی دو سه تن از این ها شریک شوم و با شما در میان بگزارم که از همین نسل های ما هستند و در حال و هوای همین موج دم می زند و یا می زدند 
موج سوم به مثابه ققنوسی از خاکستر حرکت ها و زمان سر برآورد در زمانه یی که شعر امروز حتا از جانب شاعران و آفرینندگان نیز مورد بی مهری بود
...
به این حرکت متفاوت و قابل رویت , شاعری دیگر نیز اشاره دارد و آن را شعر دهه ی تحول می خواند  البته او هم به شکل گیری برخی و باز نشستگی برخی دیگر اشاره دارد و به ار تقدیر آن را انگیزه یی جهت تفکر جدی تر می داند ...اگر چه اکثر شاعران نسلهای پیشین آن را در مصاحبه یا در متن های شفاهی از آن با کنایه و...گذشته اند -هرمز علیپور :شعر امروز در ده ی شصت,پر, واشینگتن ١٩٩٢
زنده یاد نادر نادرپور نیز بر آبشخور هایکو و ایجاز شاعرانه تاکید می گذارد و می گوید :اما به هر حال داوری
 در باره ی موج سوم چندان برای من دشوار نیست زیرا اینگونه شعر را با سر چشمه هایش می شناسم و خوب می دانم که از یک سو ریشه در ایجاز شاعرانه اونگرتی و دیگر کسانی که من نمونه هایی از اشعارشان را در کتاب هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا ترجمه و تدوین کرده ام و نام کتاب اخیر را از این رو ذکر می کنم که به توجه هواداران نسبت به آن وقوف کامل دارم..-همان
نادر پور خود نیز به همانندی و همریشه گی ایجاز مدیترانه یی. ایجاز چینی و ژاپونی و همچنی ایجاز ایرانی در پهلوی ها و دوبیتی ها توجه دارد و از این جزیی از اجزای شعر امروز این گونه می گوید و به آن از دریچه ی
نگاه و آفرینه های خود ارجی باید نمی گذارد : ریشه های ژاپونی و ایتالیایی موج سوم به سر چشمه ی ایرانی آن که رباعی نام دارد می رسد...هر یک از اقوام در شعر پسندی خاص دارد و از آن جمله ایران است که شعر کوتاه را چندان نمی پسندد ٠و به تور کلی اشعر قطره چکانی...البته این گفت و گو و دیالوگ ادامه دارد .- شعر امروز ایران در دهه ی شصت,همان


moj6/12:SEYED HOSSEIN MIR KAZEMI ON MOJ SEVEM

سید حسین میر کاظمی :
موج سوم شعر ایران ,خیزش از این عصر 
...
نو گرایی و ذهنیت نو در روند تکاملی شعر ایران در دهه ی شصت و لاجرم پس از انقلاب , سنگ پایه ی بحث  فراوان بوده است . گفتار ها و نوشتار ها در باره ی این نمود فرهنگی , حاوی درک موقعیت شعر در جامعه ی انقلابی ایران می باشد . ناقدان و پژوهشگران تا آن جا پیش رفته که مشخصه ی صنعت شعر این دوره ی تاریخی و شعله وری عصری را پیش کشیده و نوگرایی و دگرگونی در شعر ایران را وارد دانسته اند .
علت نو گرایی و ضرورت نو اندیشی در چیست ؟
بلا شک تکانه ی انقلاب ,تکانه ی جنگ , جا به جایی جمعیت روستایی در شهر و و شهر ها با یکدیگر , پی آمد های آموختگی فرهنگ شهر و روستا , مشکلات تناور اقتصادی , بی منت شدن ارزش ها و سر انجام کشمکش های داخلی و خارجی, ,معنا های نو آفریده اند . ادبیات ما و نیز ادبیت شهری ما در چنین فضای فرهنگی از هویتی بر خوردار می گردد و برای حضور در صحنه ی جهانی رویا های شعر , همین هویت فرهنگ و جامعه ی پر تکانه ی ما بن مایه می باشد . مولود بتن واقعیات جامعه ی ما بر صور خیال چیست ؟کلاسیک مابانه ,! نیمایی ! شاملویی ! موج نو ! حجم ! موج ناب ! گفتاری ! روایتی ! موج سوم !
این واقعیات در بستر آزادی خلاقیت فرم, ساخت, زبان و اندیشه ی محتوای شعر را مونا سب خود می گرداند و با امکانات گذشته ی شهری و تاریخ ملی موجد اسلوب طرفه و روال سبک خودمان می شود .
در مدخل این مقوله , شناخت تاریخی جامعه ی ما و مختصاتش , ملا ک گران بار نو اندیشی شعر ایران می باشد , در بستر آزادی خلاقیت , کوشش شاعر ایرانی و آشنایی با پژوهش شاعران جهان امروز , توان ما را در ارایه نوگرایی و نو اندیشی متاثر از شرایط کنونی جامعه و این دوره از دوران تاریخی تقویت می کند . پیشا پیش این نوید حاصل است که شاعر و نویسنده ی ما نگاهی تازه به انسان جامعه ی پر تکانه ی ما دارد و بار آور آفرینشی نو که در جریان زندگی این عصر با پشتوانه ی فرهنگ کهن و معاصر شعر ی در اندیشه پدید آمده , در جهان هنر و ادبیات خواهند بود و بدون سلیقه آزمایی با بشارت جهان نو ممکنی که انسان حرمت انسان باشد , دقیقن سر چشمه ی حرکتی نو در شعر است .
حال به فوریت این سوال پیش می آید :
فرامرز سلیمانی شاعر و منتقد معاصر که برای اولین با بحث  "موج سوم در شعر معاصر ایران" ملهم از انقلاب و جانگ را در نشریات ادبی عنوان کرده , چه آرایی دارد ؟ پاسخ موج سوم شعر ایران به خیزش یک عصر که بر شمرده شد چیست؟
به سال ١٣٦٠ فرامرز سلیمانی با نوشتن کتاب " شعر شهادت است " که رو جلد آن شتک و لکه ی خون از اصابت گلوله روی تی شرت چین و چروک دار عیان بود , با پیش گفتار " شاعران به خیابان می آیند" , قوام نظریه یی را با گفتن شعر امروز ایران در مرحله ی تازه یی است , با بر رسی کتاب شاعران نامدار و مطرح شعر ایران و به ویژه در نقد نامه های سوگنامه ی رویش و حقیقت ناب , بشارت داد , و در تاریک و روشنایی گفت موج سترگ سوم , انسان عصر انقلاب و جنگ  را می سراید .
فرامرز سلیمانی , بنیان گزار موج سوم شعر ایران , همه روزه چیز می نویسد , همیشه دست به قلم است و در حوزه های مختلف شایستگی اش را در شعر و شاعری , نقد و ترجمه نشان داده است . نقد ها , معاشران , گفت و شنود ها , سفر های مدام به جای جای سر زمین ایران و دیدار با شاعران, کمک و مدد کار او بوده است و در بافت و پرداخت موج سوم , طرح و نظر عنوانی اش یاری اش کرده اند . آنگاه در هر نوشته یی که امضای فرامرز سلیمانی زیر آن است , موج سوم است . به زعم این نظریه پرداز , موج سوم با مشخصه های بر شمرده اش , توان بیان و تجسم فکر و ذوق عصر هزار و زبان شاعرانه اش را دارد و لاجرم می باید به گفته ها و نوشته های پی گیرانه اش , ساخت اعتنا و استناد کرد . شعر موج سوم را تعریف می کند :
" شعری با ساختمان شعر کوتاه در نگاهی تند و گذرا که در دمی در خود تمام می شود"
مشخصه ی ایجاز , ایهام و از ابزار شعر موج سوم, خیال و تصویر را پیش می کشد . این نکته هم گفتنی است که شعر سوم خود خاسته نیست . کمال تمام راه هایی که شعر راستین معاصر پیموده به این جا می رسد . به تایید امضای فرامرز سلیمانی , شعر مشروطه یک گذرگاه بود .یک پل شناور برای عبور آنی و سریع . موج اول : شعر نیمایی و پس از نیمایی است مثل شعر شاهرودی, منو چهر شیبانی, هوشنگ ایرانی, خانلری, هنرمندی, گلچین گیلانی و مشیری . موج دوم:در شعر دهه ی چهل و سال های پیش و پس از آن . شاملو, اخوان, فروغ, سپهری,و نادرپور و اینک در این عصر موج سوم ...موج سوم یک ورزش گروهی در زمینه ی شعر است و در ترویج این اخلاق , این مذهب تازه در شعر و ادبیات ایران نیز می کوشد . افتخاری اگر هاست به گروه شاعران امروز ایران تعلق دارد . تیم دو چهار در صد امدادی شعر که هر کدامشان می توانند صد متر را زیر ده ثانیه بدوند . چهره های مانا را موج سوم انکار نمی کند که قهرمانان و نمونه های درخشان ملی هستند.
دغدغه و کلنجار این پرسش قلب ذهن , هم چنان مطرح شدنی است . آیا شعر ایران در کسوت موج سوم راهیرویا های جهان از این عصر پر تکانه ی ایران خواهد شد؟
و نوید صدای جهانی را دارد که تاکنون شعر معاصر ایران را با تمام امید هایش به آن منزلگاه نرسیده و بگوید این است هستی انسان در پیوندش با جهان .
با این ملاحضات با باورمندی به پویش فرامرز سلیمانی  آیا سخن گوگول در این راستا برای ما پر معنی است :
اطمینان دارم که بعد از من نام من از من خوشبخت تر خواهد شد
سید حسین میر کاظمی
ششم بهمن ٩٢

moj6/11:INTERVIEW W/FARAMARZ SOLEIMANI,PUBLISHED

گفت و گو با فرامرز سلیمانی :
شعر امروز در دهه ی شصت 
گفت و گو گر :رامین احمدی 
کتاب پر, ١٩٩٢/١٣٧٠ص ١٧
..
  ]موج سوم در شعر معاصر ]
را در مقاله ی تصویر شعر دهه ی شصت در ایران هم نوشته ام . در دوره یی که از سال ١٣٠٠ شروع می شود
نیما و بعد ها شاگردانش را که شعر را تا پایان دهه ی ٣٠ بردند به موج اول تعبیر کردیم . از شعر انقلابی نیمایی تا شعر شکست اخوان و دیگران  و آغاز دگر گونهای شعر معاصر ایران . موج دوم شعر دهه های ٤٠ و ٥٠ است و شاعران حرکت هایی مانند موج نو , شعر حجم, و موج ناب . و بالاخره شعر دهه ی ٦٠ را که شعر انقلاب و جنگ است شعر موج سوم عنوان کرده ایم که از زبانی سیاسی و اجتماعی در سالهای پیش و پس از انقلاب به زبانی تازه رسید . مشخصات اصلی و متمایز کننده ی این دوران بیان تصویری و ایجاز است .اما با کوشش های همگانی می توان مشخصات یگر شعر دهه ی شصت را از خلال کار های شاعران معلوم کرد . از شاعران معاصر چه کلاسیک معاصر مانند فروغ , سپهری, شاملو, اخوان که در شعر ها شان به اشباع رسیده اند , و چه آتشی و رویایی , این ها سنت های شعر معاصر را تشکیل می دهند اما شاعر امروز از سنت ها به عنوان سکوی پرتاب استفاده می کند و خود
قائده ها و سنت های تازه یی را پدید می آورد بی آن که بدان قناعت کند .
این سنت ها در شعر جهان نیز جست و جو می شود و به ویژه آنها که فضای همسایه یی را با شعر ما دارند مثل شعر مدیترانه یی اسپانیا,ایتالیا,یونان, و شعر ترکیه,هندوستان, و پاکستان, شعر شرقی ژاپونی, و هایکوها و تانکهاشان.و شعر آفریقا و آمریکای لاتین
...

moj6/3/4:UNPUBLISHED INTERVIEW-PART4

WAVE IN COLORS
from Zohreh Khaleghi
Z Gallery
موج سوم 
از یک گفت و گوی منتشر نشده 
بخش ٤
:
در این مدت اظهار نظر هایی هم در باره ی موج سوم شد که برخی از آن مغشوش و خام و بر مبنای نخوانده ها بود و نه تنها چیزی را روشن نمی کرد بل در فضای گل آلوده ی گذشته حتا تیغ به دست زنگی مست و دشمنان شعر امروز و ادبیات پیشرو و پیشگام ما می داد و از روند منطقی آن می کاست .محمد حقوقی اما در اقبال به این حرکت ها گفت که "...امواج انقلاب بدنه ی شعر امروز را لرزاند."-شعر امروز از آغاز تا امروز,ص چهار ,١٣٧٠
من البته به یک نوع تعهد و تعمد در این لرزش و ویرانی معتقدم که اگر هم آگاهانه نباشد از نه خود آگاه فردی و جمعی و آدم هایی سر چشمه می گیرد که در میدان رقابت ها عقاب مانده اند و یا در اصل عقاب مانده و پروونشال بوده اند 
بالا خره آنها هم باید سهمی در توطیه ی ادبی داشته باشند .
در بیان تصویر به ایجاز که تعریف شعر و همچنین شعر در موج سوم است , زبان در این تمثیل تصویر به ایجاز جان می گیرد .زبان جان که جان زبان است و زنده است و می تپد و گذشته را به راه می برد و آن زمان من آن را به صورت تعریف تازه یی از شعر ارایه دادم که همان بیان تصویر به ایجاز بود.
این تصویر و ایماژ  و ایجاز شاید در اصل هم یک کلمه بوده است و همان کلمه  که از جهان آریایی و زبان سانسکریت به فارسی و عربی و فرانسه و انگلیسی و مانند آن سفر کرده است حتا اگر الان نشانه های آن را در سانسکریت و 
فارسی کهن و میانه نیابیم . اما ایجاز, اشباع اشیا است و اکمال خیال . و نشانه هایش هم هست 
در هزار و یک شب مثلن که ما هنوز در خم یک کوچه ی آنیم و فکر می کنم دون کیشوت سروانتس شیطان اسپانیایی 
به آن نزدیکتر شده است تا همه ی کار هایی که به فارسی می خوانیم و مدعای تازه گی و پسا مدرنی آن ها را داریم . و اگر کسی ایماژ -ایجاز را و یا ایجاز-ایماژ را ن گونه به کار می برد سر زنش و تنبیه و مجازات هم می شود  == 
ایجاز؟!=مجازات
که چرا دری شعر می گویی و نازم نمی گویی و یا قطعه که مهم بفهمیم یا بتوانیم حفظ کنیم و با آن شعار بدهیم . و می بینید که ما باید چه اندازه وقت و انرژی صرف کنیم که به اصولی باز گردیم که حالا ادیبان و با سودان ما ن فراموش کرده اند و در این مدت به خواب خرگوشی رفته اند که ساخت دامان آکادمی را هم گرفته است اما روستاییان مان به طبری خوانی =تبری خوانی و امیری خوانی و شروه خوانی و بابا خوانی و هرچه خوانی در ذهن و دلشان دارند نیمی یوش و آتشی دشتستان را هم تحت تاثیر می گیرند و تامل و آفرینش را ارج می گذارند زیرا که می دانند توقف به معنی پس رفت و به قهقرا رفتن خواهد بود و که : از شاعران معاصر چه کلاسیک های معاصر مانند فروغ و سپهری و شاملو و آخوا ن , که با نیما پنج تن ال عبا شده اند و که در شعر شان به اشباع رسیده اند و 
تجربه ی تازه یی نمی کنند و نیستند تا چنین کنند و چه آتشی و رویایی هم که به به جست و جو و کشف افق هایی تازه ادامه می دادند , این ها سنت های شعر امروز را تشکیل می دادند اما شاعر امروز از سنت ها به عنوان 
سکوی پرتاب استفاده می کند و خود قاعده ها و سنت های تازه یی را پدید می آورد بی آن که بدان قناعت کند پس توقف به معنی پس رفت و به قهقرا رفتن خواهد بود, به نقل از مقاله ی موج سوم شعر معاصر ایران در مجله 
دنیای سخن دوره اول ,دی ١٣٦٦ ,با کمی ویرایش .
کوشش هایی شده است تا با تحریف موج به نسل یا دهه ؛ و همچنین سوم به شمار های دیگر در این حرکت عاطفه ها و پژواک ها و خیال , خللی وارد کنند .تحولات شهری و ادبی چه حاصل عشقی فردی و یا خیزابی انقلابی و اجتماعی باشد ممکنست همیشه با هم همراه باشد .تاریخ به خاطر آن که ناقد و نظریه پردازی ادبی یا اجتماعی روح زمانه را در نمی یابد دچار توقف نمی شود و در واقع این تحولات به هر حال کوشش در شانه به شانه رفتن یا پیشی گرفتن از یکدیگر را دارند و شاعر و نقدی اگر از خودش مجسمه می سازد و به خود خوس آمد می گوید در راه می ماند یا دچار بازگشت و خود مرکز بینی و نرسی سیسمی بیمار می شود و نمی تواند فر آیند این تحولات را از حرکت باز دارد خاصه آن که خود دچار حرکتی باز دارنده در حمام خانه اش باشد !
اگر قدرت ها و ایدیولوژی ها و استالین ها و جدانف ها و سر پس مختاری ها و محرمعلی خان ها نمی توانند مانع این حرکت ها شوند چگونه کوشش های فردی و یا گروه ها و حتا امپرتوری های ادبی و این یا آن مجله و ماهنامه و فصلنامه می تواند در این هدف موفق شود و راهی به دهی برد و گر نه نیما ی یوش و شعر نو و موج نویی در اصل نمی توانست وجود داشته باشد که به این گفتمان ها و قال و مقال ها منجر شود 
و این ها را از دید گاه موج سوم و از سر دلسوزی دارم می گویم و قصد همدلی و راهیابی دارم 
.....
.....

Sunday, February 23, 2014

moj6/10:THIRD WAVE POEMS:موج را کسی

فرامرز سلیمانی THIRD WAVE POEMS
Someone mingled wave in climax,in a wearied rerun,with a sigh
I said the alchemy of wave is in shortness
So what is this weariness and rerun and sigh
Not wave
Neither short
There were silence 
And the wave in clamor and uproar
F.S.
موج را کسی به ا وج در می آمیخت , به تکراری کسل , و هربار ا هی از او بر می آمد 
گفتم کیمیای موج در کوتاهی ست 
پس این اوج و تکرار و اه از چیست 
که نه موج است و 
نه کوتاه 
خاموش شد 
و موج مدام در غریو و غوغا بود 

moj6/9:از شعر های موج سوم

Faramarz Soleimani:from Third Wave Poemsاز شعر های موج سوم 
فرامرز سلیمانی:
شاخه ی عریان
جان سرخابی
در وقت آفتاب
*
Naked branch
Blue red soul
In sun time
*
شاخه ی باد
در آفتاب عریان
جان تنهایی
*
Branch of the wind
In naked sun
Soul of solitude
*
و موج می اید و می گذرد و نمی گذرد
And the wav arrives and passes and do not pass

*
و موج
در آشیان موج
می موجد
*
And the wave
In the wave's nest
Waves
*
و موج می اید و نمی گذرد و می گذرد
And the wave do not pass and passes

Friday, February 21, 2014

موج سوم ، گزاره ی زهره خالقی+گفت و گو8/moj6

MOJ J J SEVOM
بخش سوم بررسی موج سوم درشعرمعاصرایران ,گزاره زهره خالقی

فرامرز سلیمانی می گوید :
آتشی موج سوم را به عنوان گونه یی از شعر پسا نیمایی می نگریست .در دو موقعیت مختلف ،یکی در بوشهر سقلهای ۱۳۶۰ و دیگری در نیو یورک دهه ۷۰ که من درباره سکوت برخی شاعران موج ناب از او پرسیدم ،آتشی ضمن اظهار نگرانی خود از این سکوت،از این که نام برخی از آن ها و دیگر شاگرد ان آتشی را در فهرست شاعران موج سوم آورده ام خوش حال بود و امید واری هایش را نسبت به آینده شعر امروز ایران در این شادی خلاصه کرد.متاسفا نه در کتابی که بر مبنای مصاحبه طولانی با آتشی به وسیله فرخ تمیمی تدوین یافته این مباحث و مقولات مورد علاقه آتشی نا دیده گرفته شده و یا از متن کتاب حذف شده است ...  

moj6/7: موج سوم وموج مهاجرت

در گفتمان موج سوم وقتی از موج مهاجرت صحبت شد ظریفی پرسید مگر شعر انواع مهاجرت و درون مرزی دارد؟.گفتم تا زمانی که شما خودتان و مارا سانسورمی کنید وماهم به برخی از شما مشکوکیم بله شعر مهاجرت و شعردرون مرزی وجوددارد همچنان که بحث شعر نو و درک نظری نو در برابر کهنه سرایان و کلی بافان نخوانده ملا و شرخرهاادامه دارد
من البته شعر مهاجرت ایران را شعر جهان ایرانی نیز می خوانم زیرا به هر روی این گونه ترکیب ها بی ملی گرایی و ناسیونالیزم را هم دارد . امیدوارم که دست کم با تعصب  همراه نباشد هر چند که مهاجر به خاطر کوشش در حفظ آیین ها و فرهنگ ملی شاید از آن باری نیست 



# 1 : MOJ MOHAJERAT/EMIGRE POETRYموج مهاجرت،شعر مهاجرت

وریا مظهر ، و.م.آیرو 
دهم اسفند ١٣٥٤ سنندج 
تا خودکشی در ٥ اردیبهشت ١٣٩٠ فنلاند 
خواب آن خیابان همیشگی را می بینم 
با آن سر بالایی های نا تمام 
---

مرگ کلمه یی ست که تمام شاعران جهان به نوعی با آن در گیرند وقتی که در شعر به کارش می گیرند:
مرگ ق

مرگ کلمه یی ست که تمام شاعران جهان به نوعی با آن در گیرند وقتی که در شعر به کارش می گیرند:
مرگ قلقلکش می گیرد 
دل ریسه می رود 
غش می کند 
لقلکش می گیرد 
دل ریسه می رود 
غش می کند 
می افتد 
می مرد 

MOJ MOHAJERAT ,SHER MOHAJERAN OR SHER MOHAJERAT/EMIGRANT POETRY OR EMIGRE POETRY,
EMIGRATION POETRY...PERSIAN POETRY OF DIASPORA
Mansour Khaksar,Faramarz Soleimani,Verya Mazhar,Peyman Vahabzadeh,...

moj6/6:موج سوم و نمادگرایی


POETICS OF THIRD WAVE/MOJ SEVOM



Faramarz Soleimani هر موج را موج دیگر می زاید. هر موج موج دیگر را می زاید . و هنر و به ویژه شعر که آغاز و پایان هنرهاست سلسله یی مدام را این سان پدید می آورد.نمادگرایی یا سمبولیزم کاربرد چیزی به نمایندگی از چیز دیگر نه تنها موج سوم بل همه ی حرکت های پیش و پس از آن را دربر می گیرد.. در واقع همه ی عناصر ادبی از تصویر و واژه به نظر نورتروپ فرای سمبول هستند.اعداد را نیز نباید از نظر انداخت و عناصر دیگر را هم باید رفته رفته کشف کرد و به این فرمول رمز گری و رمز گرایی که نمادگرایی را در شکل عام پدید می آورد افزود ..نمادگرایی در اواسط قرن نوزدهم که رومانتیزم رواج داشت،نمادی عمده یافت.بیست و پنج سال پیش در اواخر قرن بیستم که نظریه موج سوم ارایه شد ،نماد گرایی همچنان نه تنها در شعر، بل در قصه، نقاشی ،سینما و نمایش، و همچنین دیگر هنرها نقشی اساسی داشت..اکنون در اوایل قرن بیستم و یکم هم نمادگرایی در این سیمپوزیوم و همایش ،عنصری اساسی است و بنا بر این موج سوم نه تنها راه نماد گرایی را طی می کند بل ناچار و دچار و همراه و همزاد آن است.

موج سوم در ویکی پیدیا5/moj6:


شعر موج سوم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
شعر موج سوم یا شعر دههٔ شصت گونه‌ای از شعر نو فارسی است که اولین بار در دی‌ماه ۱۳۶۶ توسط فرامرز سلیمانی اعلام موجودیت کرد.

محتویات

  [نهفتن

پیش‌زمینه [ویرایش]

در دوران در تلاطم‌های انقلاب ۱۳۵۷ ایران شعر شعاری و همچنین شعر ذهنگرای سال‌های قبل دیگر محلی از اعراب نداشتند؛ زیرا آن‌گونه شعارها در کوچه و خیابان‌ها جریان داشتند. به همین دلیل شاعران پس از انقلاب، که بعدها به شاعران دههٔ شصت شناخته شدند، به این فکر افتادند که راهی پیدا کنند تا بتوانند دوباره با مخاطب ارتباط پیدا کنند. تلاش‌هایی در این زمینه توسط میرزاآقا عسگری، فرشته ساری، سیدعلی صالحی، شمس لنگرودی، مسعود احمدی و چند تن دیگر انجام شد.[۱]

اعلام وجود [ویرایش]

در دی‌ماه ۱۳۶۶ فرامرز سلیمانی طی مقالهٔ بحث‌برانگیز خود در دنیای سخن نوشت: «موج سومی در شعر امروز ایران به تلاطم درآمده‌است.» او در بیان تاریخچه و شناسنامهٔ این سبک یا شیوهٔ شعری موج اول را محصول نیما و شعر «افسانه» و کار شاگردانش می‌دانست و موج دوم را تجربه‌های تازهٔ دوران پرجنب‌وجوش دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ قلمداد می‌کرد. بنا بر این تعریف، «موج سوم» فرزند انقلاب و جنگ و تحولات اخیر جامعهٔ ایران بود. از دید موج سومی‌ها، تحولات جامعه نسلی تازه و روحیه‌ای نو خلق کرده بود و شاعر این نسل، عصر جدید را در شعر خود منعکس می‌کرد.[۲]

دیدگاه دیگران [ویرایش]

منتقدین «موج سوم» معتقدند که مبدأ تاریخی و نقطهٔ آغاز زمانی به عنوان انگیزه و علت مادی حرکت این شیوهٔ جدید روشن و دقیق نیست. به بیان دیگر، موج سومی‌ها موج اول و دوم را در بستر تحولات شعری و تجربیات ادبی شاعران قرن اخیر (اول نیما و بعد شاعران دو دههٔ ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰) و نقطهٔ شروع خود را با ملاکی تاریخی و اجتماعی (انقلاب و جنگ) تعریف می‌کنند. به عبارت دیگر از آن‌جا که در برخورد با این سه موج، گاه‏ تحول شعری و گاهی تحولات اجتماعی مبنای کار قرار می‏گیرد، این امر بحث موج سوم‏ را مغشوش و از هم گسیخته می‏سازد.[۳]
توضیحات مدافعین «موج سوم» در این مورد از آنچه‏ که در بالا ذکر شد فراتر نمی‏رود. فرامرز سلیمانی در مصاحبه‏ای با فصل گرگان تکرار می‏کند که شعر موج سوم «شعر انقلاب است که از سال ۱۳۵۷ پاگرفته» و منحصر به دههٔ ۶۰ نیست. موج دوم را این‌بار در محدودهٔ زمانی مشخصی یعنی از چندسالی قبل از دههٔ ۴۰ تا چندسالی به پایان دههٔ پنجاه در یک دورهٔ بیست‌وپنج‌سالهٔ «سمبولیسم» می‏خواند و آن‏گاه دو چهره برای شعر معاصر ترسیم می‏کند: «یکی شعری با لحن تند و صریح و آشکار و عصبی اجتماعی و سیاسی، و دیگری شعری که به لحظه‏های ناب با کلامی‏ مجرد می‏پرداخت و تجربه‏های روزانه را کوشش داشت به شکل تجربه‏ای مانا درآورد.» بدین ترتیب او موجب سوم را این‌بار در بستر تحولات شعری و ادامهٔ تجربیات «شعر موج نو»، «شعر حجم» و «شعر ناب» قرار می‏دهد بدون این‏که حرف خود را دربارهٔ «منشأ وجودی» موج سوم و «دو رویداد تاریخی و اجتماعی ده سال اخیر - یعنی انقلاب و جنگ» پس بگیرد.[۴]

خصوصیات شعری [ویرایش]

تأثیر زبان شعری قبل از انقلاب [ویرایش]

منوچهر آتشی در اواخر دههٔ ۳۰ با «آهنگ دیگر» در شعر معاصر به تجربه‌ای تازه دست می‌زند. او با کشف و شهود در طبیعت جنوبی و وحشی به نوعی خشونت غریزی در شعر دست می‌یابد. اما آنچه خشونت شعری آتشی را از عنصر خشونت آشفته و غیرمنسجم برخی از شاعران قبل و بعد از خودش (مثلاً ازنصرت رحمانی یا کیومرث منشی‌زاده) متمایز می‌کند به‌جز حضور «جنوب»، لحن حماسی آن است.[۵]
شعرهای آتشی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ شعر کویر است و عناصر طبیعی این کویر حماسه و خشونت را با هم می‌آمی‌زند.[۶]
گذشته از آن، عشق و امید و آرزو نیز خود را به این طبیعت جنوبی غرق می‌کند و احساس تنها در مثلث خشونت-حماسه-جنوب چهره نشان می‌دهد.[۷]
اما عناصر شعری آتشی در شعر شاعران جوان و «شهری» موج سومی دقت و تشخص توصیف‌ها و تصویرپردازی‌های او را ندارد و از فضای روستایی-بومی کویر فاصله می‌گیرند. این امر هنگام مقایسهٔ تم‌های مشترک و مشابه به‌روشنی به چشم می‌خورد.[۸]
بر طبل واژگون عزا می‌کوبند
و شیون مداومی از خاک
در نیمروز تعزیه
بر آسمان سوخته تبخیر می‌شود

اینک
در قتلگاه شقایق
جیغ مضطرب گنجشک
ملال تعزیه را
در لحظه‌های ترحیم دشت پخش می‌کند
سوررئالیسمی که در شعر احمدرضا احمدی موج می‌زند از یک گیجی و آشفتگی گاه تعمدی برخوردار است. او سعی می‌کند تا در ورای یک «ضدفرم»، یک شکل ذهنی و برونی آشفته و چندپارهٔ دنیای احساسی تازه خلق کند. در نقد شعر او رضا براهنی نوشته بود: «شعر احمدی مثل آوازی است که بچه‌ای وحشت‌زده در کوچه‌ای تاریک سر داده‌است. کلمات او گاهی مفاهیمی شاد دارند ولی از لحن آواز می‌توان فهمید که بچه‌ای وحشت‌زده آن را می‌خواند.» (طلا در مس، ص۶۱۸) بچه‌ای با احساسی دوگانه که حرف‌هایش را جویده و شتابان می‌زند. این «اسکیزوفرنی» حاکم بر شعر احمدرضا احمدی هرگز با تعمق نقد و بررسی نشده‌است.
امروز بیش از بیست سال از شروع تجربه‌های او، در بعدی جهانی، منتقدین هنر بعد از دوران مدرن را با خصوصیتی به نام اسکیزوفرنی هنری متمایز می‌کنند. عنصر «اسکیزوفرنی» آن‌گونه که امروز اغلب منتقدین هنری غرب در نظر دارند بر اساس مطالعات ژاک لکان بنا شده‌است. برخلاف علم پزشکی امروز که بیماری اسکیزوفرنی را بیماری «اختلال فکر» می‌داند، لکان آن را بیماری زبان و «اختلال زبان» می‌شناسد که بخشی از تجربهٔ کسب توانایی ارتباط انسان‌هاست. لکان در تحلیل زبان‌شناسانهای از «تضاد اودیپوس» آن را نه در رقابت جنسی فرد با پدرش برای به دست آوردن توجه و عشق مادر، بلکه در مقابل حیطهٔ اقتدار پدر در حوزهٔ عملکرد زبانی می‌داند. بنابراین اسکیزوفرنی حاصل عدم توفیق نوزاد در حوزهٔ زبان و توانایی ارتباط است. (شاید بی‌دلیل نیست که در شعر احمدرضا احمدی نیز معمولاً مادر مرکزیت دارد؛ حتی پس از مرگش حاضر و زنده‌است درحالی که پدر همیشه با خاطره‌هایی یاد می‌شود که گویی قرن‌ها مدفون است.)[۹]
موج سومی‌ها می‌گویند برای شعر گفتن فرصت کم است: «فرصت نه بدان میزان است که از بالا بر این پهنهٔ بی‌کران بنگری و به تأملی دراز بنشینی که موج می‌آید و از سرت می‌گذرد و فریادت به خاموشی می‌گراید.» یا در جای دیگر می‌نویسند: «شاعر معاصر نو و تازه و پرطراوت است. تازگی، تحول، حرکت و شتاب موج‌وار از مشخصات دوران معاصر است» یا این‌که «شاعر امروز سراپا عریان به دیدار جهان می‌شتابد و کشف هستی را با ابهام و ایهام خیال و کلام بر عهده دارد. شتاب زمان او را نیز به شتاب وامی‌دارد.» این «موج شتابزده لحظه‌های زندگی امروز» به‌شدت از کلام احمدرضا احمدی متأثر است گو این‌که گاه با ایجاز بیشتری چهره نشان می‌دهد:
«آشفته از خیال یک لانه
خونی پر از ستاره و نرگس
آکنده از
تصویر برج»
(از «لانه‌ها»، هرمز علی‌پور)[۱۰]
برای شاعران موج سوم هم انگار «فرصت بازگشت نیست که در روشنایی برای بازی با واژه‌ها احوالپرسی کنند» این آشفتگی و شتاب به رغم آن‌که تمامی ابعاد شعر اسکیزوفرنی را در خود ندارد از بعضی خصوصیات که در بالا برشمرده‌ایم بی‌بهره نیست. مثلاً هنگامی که «آوا» و ارزش‌های آوایی «دلالت» و استفادهٔ طبیعی نشانه‌ها را تحت سلطهٔ خود می‌گیرد:
«در راه که می‌آمدم
به بنفشه‌های بی‌اعتبار بهار
سلام کردم
با بنفشی گرم و عمیق
دست دادم...»
و یا هنگامی که تصویرهای شتابان و بریده تجربهٔ اسکیزوفرنیک زمان و هویت شخصی را رقم می‌زنند:
«سلام!
بامداد ازل
نخستین تن
اولین آغاز
جوانب من
یک‌سره خالی‌ست
صبحانه با منی
تا به شام آخر
من
شکل هیچ چهره‌ای نیستم.»
و یا زمان که بیان سورئالیستی شاعر موج سومی با طرح «دنیای غیرواقعی» در برش‌های کوتاه و هذیانی تصویر و احساس جهان‌شمول‌تر را در ورای خود نقاشی می‌کند:
«اینک سرسام بر چهچههٔ نور
در اقلیم آینه‌های بیضی‌شکل
جنین روز در زهدان ساعت زوزه می‌کشد»
شاید شاعر موج سومی به اقتضای زمانه یا جهانی که پیرامون خود می‌بیند یا می‌سازد به این شتاب و آشفتگی و عدم تداوم در زبان و زمان نیازمند است و یا شاید به قول گیورگ لوکاچ از «طبیعت پاره‌پارهٔ ساختار جهان» و بی‌نظمی روزگارش آگاه است و «آن را به دنیای فرم‌ها» منتقل می‌کند تا ساختمان شعر او آینهٔ واقعیتی شود که او را می‌بیند. هرچه که هست در انعکاس شعر او، در کوتاهی و سرعت پرداختنش تصویر شعر احمدرضا احمدی سایه می‌افکند:
«آتش بزن
ذهن گذشته را:
دیدارها
خاکستری‌ست!»

شاعران موج سوم [ویرایش]

سلیمانی شعر محمدحسین مدل را جزو «موج سوم» می‌داند. او از ویژگی‌های شعر مدل را خیال و ایجاز او در حرکت‌های تازهٔ پسانیمایی می‌داند. همچنین معتقد است او آلودهٔ تفکر و تصمیم نیست بلکه در زبان و شعر تجربه می‌شود و در خویشتن خود راه می‌پیماید و سپری می‌شود و تکیه و آبروی او تنها در تن اوست و «شاعر از جمع تنان و بسیاران امروز است که آشکارا و پنهان رؤیا را ارج می‌نهند.»[۱۳]
از دیگر شاعران شعر موج سوم می‌توان به شاعران زیر اشاره کرد:
فرامرز سلیمانی،زهره خالقی ...